هوش مصنوعی که گاهی اوقات هوش ماشینی نامیده میشود، به هوشمندی نشان داده شده توسط ماشینها در شرایط مختلف اطلاق میشود که در مقابل هوش طبیعی انسانها قرار دارد.
به عبارت دیگر، هوش مصنوعی به سامانههایی گفته میشود که میتوانند واکنشهایی مشابه رفتارهای هوشمند انسانی از جمله درک شرایط پیچیده، شبیهسازی فرایندهای تفکری و شیوههای استدلالی انسانی و پاسخ موفق به آنها، یادگیری و توانایی کسب دانش و استدلال برای حل مسائل را داشته باشند. بیشتر نوشتهها و مقالههای مربوط به هوش مصنوعی، آن را به عنوان «دانش شناخت و طراحی عاملهای هوشمند» تعریف کردهاند.
شروع و پایه و اساس این دانش به دهه 1940 باز میگردد و طی دو دهه بعد از آن این دانش وارد پروژههای تحت حمایت دولت و سرمایهگذاریهای متعدد شد.
در واقع باید گفت که یکی از دلایل شروع کاربردی این فناوری، نیاز تجارت به پیشرفت هوش مصنوعی بود که اولین حوزه تجارت، بازار سهام بود که برای پیش بینی قیمت سهام استفاده نمود.
در کنار تمامی اینها، در دو دهه 80 و 90 رباتیک نیز وارد کارخانهها شد و همگی به این باور رسیدند که دانش هوش مصنوعی نیاز مبرمی به پیشرفت دارد.
در واقع میتوان نسلهایی از دانشمندان را مثال زد که تمام دوران زندگی خود را صرف مطالعه و تلاش در راه یافتن جوابی به این سؤال عمده نمودهاند که:
هوش چیست؟
اکثر تعریفهایی که در این زمینه ارائه شدهاند بر پایه یکی از ۴ باور زیر قرار میگیرند:
- سامانههایی که بهطور منطقی فکر میکنند
- سامانههایی که بهطور منطقی عمل میکنند
- سامانههایی که مانند انسان فکر میکنند
- سامانههایی که مانند انسان عمل میکنند
انواع هوش مصنوعی (Artificial Intelligence)
آنچه امروزه به هوش مصنوعی مشهور است به دو دستهی “ANI” و “AGI” تقسیم میشود.
هوش مصنوعی ANI
ANI مخفف Artificial Narrow Intelligence (هوش محدود مصنوعی) است و معمولاً به آن “هوش مصنوعی ضعیف” هم میگویند. این نوع هوش مصنوعی تنها میتواند در یک حیطهی محدودی از تخصص فعالیت کند.
برای مثال میتوان به Big Blueاشاره کرد. ابر کامپیوتری که IBM در سال ۱۹۹۷ ساخت تا بزرگترین شطرنج بازان جهان را شکست دهد. Big Blue یک کار را بسیار عالی انجام میدهد: شکست انسان در شطرنج. اما تخصص آن به همین مورد محدود میشود.
شاید تا به حال متوجه این موضوع نبوده باشید، ولی همین حالا هم توسط هوش مصنوعی ضعیف یا ANI محاصره شدهایم. ماشینهایی که الگوی جستجوی شما در گوگل را ردگیری میکنند و بر اساس هزاران متغییر مختلف تبلیغات اختصاصی را برای شما به نمایش در میآورند، بر اساس ANI های ابتدایی ساخته شدهاند که در طول زمان سلایق شما را یاد میگیرند.
مثال دیگر، فیلترهای هوشمند سرویسهای ایمیل برای پاکسازی اینباکس شما از اسپم است. سیستمهایی که در یک لحظه بین میلیونها پیام به جستجو میپردازند و تصمیم میگیرند که کدام یک واقعی است و کدام باید حذف شود.
هوش مصنوعی امروزه کارهایی را انجام میدهد که از قبل برای آن برنامه ریزی شده است. برای مثال دستیارهای صوتی امروزه به صورتی برنامه ریزی شدهاند که تنها قادر به نمایش وضعیت آب و هوا، ارسال پیام، تنظیم آلارم، پخش آهنگ و… باشند. آنها کارهایی خارج از چیزی که برایشان از قبل تعریف شده انجام نمیدهند. آنها فکر نمیکنند و دارای احساسات نیستند و برای جواب سوالاتی که از آنها میپرسیم برنامهریزی شدهاند. در واقع پایگاه دادهای از مجموعه سوال و جواب به آنها داده شده است.
شاید برای رفع این مشکل نیاز به شبیهسازی یک مغز مانند مغز انسان باشد! این گونه دستیارهای صوتی، خود قادر به جملهسازی برای پاسخ به سوالات کاربران هستند و دیگر پاسخهای تکراری نمیدهند. (برخی از دستیارهای صوتی مانند کورتانا، پاسخ برخی از سوالات پیچیده را در اینترنت جستجو میکنند و جواب میدهند.)
ANI نسخهی مفید و نسبتاً بیضرر هوش ماشین است که میتواند به تمام بشریت سود برساند؛ زیرا اگرچه قادر به پردازش میلیاردها عدد و درخواست در یک زمان است، اما همچنان مقید به عمل در یک حیطهی خاص است که آن عملکرد هم محدود به تعداد ترانزیستورهایی است که ما به آن اجازه میدهیم داشته باشد. در سمت دیگر، هوش مصنوعیای که نگرانی بسیاری را بر انگیخته است “Artificial General Intelligence” (هوش عمومی مصنوعی) یا به اختصار AGI است.
هوش مصنوعی AGI
ساختن چیزی که حتی با کمی اغماض بتوان نام AGI بر آن گذاشت میتواند بزرگترین دستاورد علوم کامپیوتر باشد و اگر روزی به آن دست پیدا کنیم، همهی زوایای جهانی را که میشناسیم را تغییر خواهد داد.
موانع زیادی برای رسیدن به هوش مصنوعی برابر با ذهن انسان وجود دارد. یکی از موانع این است که هرچند شباهتهای زیادی بین نحوهی عملکرد مغز ما و شیوهی پردازش اطلاعات توسط کامپیوترها وجود دارد، اما وقتی نوبت به تفسیر اطلاعات مانند مغز انسان میرسد، ماشینها عادت بدی دارند که بیش از حد به جزئیات توجه میکنند.
شاید حکایت کسی که برای تفریح به طبیعت رفته بود و “درخت ها نمیگذاشتند جنگل را ببیند!” به خوبی توصیف کنندهی این وضعیت باشد.
دانشمندان در پی شبیهسازی مغز انسان هستند. اما به دلیل توان کم ابر کامپیوترهای فعلی و مصرف زیاد انرژی این کار به صورت کامل امکان پذیر نیست.
IBM برای رفع مشکل مصرف انرژیِ ابر کامپیوترها در حال توسعهی تراشههایی مبتنی بر شبکههای عصبی است.IBM تا به حال توانسته به قدرتی فراتر از قدرت پردازشی مغز یک موش دست پیدا کند. اندازه کل مجموعهی طراحی شده برابر با اندازه یک یخچال کوچک است.
نقطه کنونی هوش مصنوعی
جایگاهی که اکنون هوش مصنوعی در آن قرار دارد برای ادامه مسیر بسیار تعیین کننده است چون که به طور کلی ذهن بشر مراحل آمادهسازی خود برای مواجهه با بمبهای تکنولوژی را گذرانده و هر لحظه اخبار بیشتری از پیشرفتها به گوش میرسد .
باید به این نکته اعتراف کرد که این فناوری قسمتی جدایی ناپذیر از زندگی انسان شده است.
برای مثال ابر قدرتهایی مانند گوگل و تسلا با استفاده از الگوریتمهایی عمیق مدلهای جدیدی را طراحی میکنند. از نمونههای بارز این طراحیها پیشرفت علم رباتیک و انجام جراحیهای دقیق و سنگینی است که شاهد آن هستیم.
ماشینهای هوشمند، رباتهای دستیار انسان، اتومبیلهای خودران و صدها محصول دیگر از ابداعات در حال پیشرفت هوش مصنوعی هستند.
در حال حاظر این دانش پر چالش به نتایجی دست یافته که با هر خروجی انسان را شگفت زده میکند و او را برای دیدن آینده تکنولوژی مشتاقتر میکند.
موضوع مهم و هدفی که همه چیز به آن ختم میشود را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد، (( فکر کردن )). در واقع همهی این دانش و متعلقاتش و تمام این پیشرفتها و موفقیتها برای ساختن و ایجاد محصولاتی است که مانند انسانها فکر کنند و خروجی مناسبی تحویل دهند.
نتیجهگیری
به عقیده بسیاری از متخصصان و فعالان حوزه تکنولوژی، هوش مصنوعی بزرگترین عامل تغییر آینده خواهد بود. تغییراتی که حتی در ذهن عموم مردم نیز قابل تصور نیست و به حدی پیشرفتها اتفاق خواهد افتاد که زندگی بشر وابسته به وجود چنین دانشی خواهد بود.
حال باید دید که شرکتهای بزرگ فعال در این زمینه تا چه حد میتوانند در خدمات رسانی توسط هوش مصنوعی و توسعه آن موفق عمل کنند. این موضوع به خودی خود در ذهن ما جرقهای را ایجاد میکند.